سرچ
دوره
کارآفرینی ناب
موفقیت در یک استارتاپ حداقل در ابتدای مسیر چیز دور از دسترسی نیست...
دیدن دوره
تصویر-ناصر-غانم‌زاده
مقاله
درباره ما
تصویر-ورود
تصویر-لوگوی-پینگونیو
تصویر-منو
هر چی تو می‌خوای
فصل اول

اکثر آدم‌ها دلیل کارهایی که انجام می‌دن رو نمی‌دونن. به بقیه نگاه می‌کنن و ازشون تقلید می‌کنن. اجازه می‌دن باد، کشتیِ زندگی‌شون رو به هر سمتی که می‌خواد، ببره. کُلِ عمرشون دنبال چیزهایی هستن که دیگران بهشون توصیه کردن، بدونِ اینکه متوجه باشن این مسیر قرار نیست خوشحال‌شون کنه.

شما فقط یه‌بار زندگی می‌کنین. جوری زندگی نکنین که تو بستر مرگ، حسرت این رو بخورین که به‌جای دنبال‌‌کردن آرزوی بزرگ‌تون، حواس‌تون به چیزهای کوچیک و بی‌ارزش پرت شده. شما باید بدونین چه چیزی خوشحال‌تون می‌کنه و چه کاری ارزش انجام دادن داره.

همین‌طور که داستان‌های کتاب رو می‌خونین، به چند الگوی مشترک می‌رسین. این الگوها فلسفه من هستن؛ باتوجه به دَه سال تجربهٔ شروع و رشددادنِ یه کسب‌وکارِ کوچیک:

  • هدفِ کسب‌وکار پول نیست؛ هدفِ کسب‌وکار رسیدن به رؤیاهای خودتون و دیگرانه.
  • تأسیس یه شرکت راهِ خوبی برای بهترکردن دنیا و همین‌طور ارتقای شخصیِ خودتونه.
  • وقتی شرکتی رو می‌سازین، درواقع دارین آرمان‌شهرتونآرمان‌شهر یا Utopia به جامعه یا سرزمینی گفته می‌شود که از نظرِ اعضا و شهروندانش، بی‌عیب و نقص باشد. این بی‌عیب و نقص بودن می‌تواند در زمینه‌های مختلف باشد و در نتیجه آرمان‌شهر ممکن است اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یا در سایر حوزه‌ها مدنظر باشد. — مترجم رو می‌سازین؛ جایی که دنیای آرمانی خودتون رو طراحی می‌کنین.
  • هیچ‌وقت کاری رو صرفاً برای پول انجام ندین.
  • کسب‌وکار رو فقط برای سودِ شخصی راه نندازین؛ به‌دنبالِ کمک به دیگران باشین.
  • موفقیت، ازطریقِ پافشاری برای بهبود و نوآوری به‌دست میاد، نه پافشاری روی کاری که نتیجه‌ای نمی‌ده.
  • طرحِ کسب‌وکارِ شما فقط یه توهّمه؛ نمی‌تونین بدون انجام کاری بفهمین که مردم واقعاً چی می‌خوان.
  • شروعِ بدونِ سرمایه، یه مزیّته؛ برای کمک به مردم نیازی به پول نیست.
  • نمی‌تونین همه رو راضی نگه دارین؛ با خیال راحت یه عده رو حذف کنین.
  • کاری کنین که چرخِ کسب‌وکارتون بدون شما هم بچرخه.
  • هدف واقعیِ انجام هر چیزی شادبودنه؛ پس فقط کاری رو بکنین که خوشحال‌تون می‌کنه.

معنیِ این جمله‌ها چیه؟ هدف چیه؟ شما چه‌طور باید این‌ها رو تو شرایط خودتون به‌کار ببرین؟

خُب… من دوست ندارم زیاد دربارهٔ خودم حرف بزنم، اما برای اینکه این نکته‌ها روشن‌تر بشن، باید داستانِ خودم رو براتون تعریف کنم.

داستان من از سال ۱۹۹۷ شروع می‌شه، وقتی که یه آهنگ‌ساز حرفه‌ایِ بیست‌وهفت ساله بودم. کارِ تمام‌وقت من نواختن موسیقی بود و ازاین‌طریق پول درمیاوردم. اجراهای زندهٔ زیادی در آمریکا و اروپا داشتم. درضمن برای خیلی‌ها آهنگ می‌ساختم یا کارهاشون رو تدوین می‌کردم و یه استودیوی ضبطِ کوچیک هم داشتم. البته آهنگ‌ساز و مدیر اجراییِ یه سیرک هم بودم.

موجودیِ حساب بانکیم همیشه کم بود، ولی هیچ‌وقت حسابم خالی نبود. با پولی که درآوردم، تونستم یه خونه تو منطقه ووداِستاک در نیویورک بخرم. سبکِ زندگیِ من رؤیایِ هر آهنگ‌سازی بود.

همون موقع‌ها بود که یه سی‌دی از آهنگ‌هام درست کردم و توی کنسرتم ۱۵۰۰ نسخه ازش فروختم. دوست داشتم آهنگ‌هام رو آنلاین هم بفروشم، اما اون‌موقع هیچ سرویسی وجود نداشت که توش بشه آهنگ‌های مستقل رو فروخت. با چند تا از فروشگاه‌های آنلاین موسیقی تماس گرفتم و همشون بهم گفتن که امکانِ فروش مستقل وجود نداره. تنها راهی که می‌تونستم سی‌دیِ آهنگ‌هام رو آنلاین بفروشم، این بود که از طریقِ یکی از توزیع‌کننده‌های بزرگِ موسیقی اقدام کنم.

فروشِ آهنگ ازطریق توزیع‌کننده‌ها کار طاقت‌فرسایی بود. بستن قراردادِ پخش به‌اندازه بستنِ قراردادِ ضبط، سخت بود. همه از توزیع‌کننده‌ها بیزار بودن، چون هزاران سی‌دی ازت نسیه می‌گرفتن و پولش رو یه سال بعد می‌دادن. شرکتهای ضبطی که وضع‌شون خوب بود و جیب‌شون پر از پول، تو بهترین جاها تبلیغ می‌شدن، ولی تبلیغاتِ بقیه، اون گوشه‌کنارها بود و خوب دیده نمی‌شدن. تازه اگه موسیقی کسی توی چند ماهِ اول خوب نمی‌فروخت، سریع از سیستم توزیع حذفش می‌کردن.

مشکل من این نبود که توزیع‌کننده‌ها بدجنس هستن؛ مشکل، سیستم مزخرف و قدیمیِ توزیع بود و من اصلاً علاقه‌ای به بازی با قواعد این سیستم نداشتم. این‌جوری شد که وقتی وب‌سایت‌های فروش سی‌دی بهم گفتن که برای فروش آهنگ‌هام باید ازطریق توزیع‌کننده‌ها اقدام کنم، من هم گفتم «به‌درک؛ اصلاً وب‌سایت فروش سی‌دیِ خودم رو راه‌می‌اندازم. مگه چه‌قدر می‌تونه سخت باشه!»

ولی در عمل خـیـلی سخت بود! تو سال ۱۹۹۷ هنور پِی‌پال (PayPal) وجود نداشت؛ واسه همین هم من مجبور شدم یه حساب تجاری برای دریافت پول با کارت اعتباری باز کنم که بعد از سه ماه کاغذبازی، برام هزار دلار آب خورد. حتی بانک یه بازرس هم فرستاد تا مطمئن بشه کسب‌وکارِ من واقعی و قانونیه. بعدش، باید می‌فهمیدم چه‌جوری می‌شه یه سبد خرید در وب‌سایتم درست کنم. من هیچی از برنامه‌نویسی‌ نمی‌دونستم. درنهایت با کلی سعی‌وخطا یه‌سری کُد رو از کتاب‌های برنامه‌نویسی کپی کردم. بالأخره با کلی تلاش، تونستم یه دکمه «خرید» تو وب‌سایتم بذارم. این کار تو سال ۱۹۹۷، کارِ بزرگی بود.

وقتی به دوست‌های آهنگ‌سازم گفتم که همچین کاری کردم، یکی‌شون گفت «آهنگ‌های من رو هم می‌تونی بفروشی؟» چند لحظه با خودم فکر کردم و گفتم «حتماً، چرا که نه؟». چند ساعتی طول کشید تا اینکه اطلاعات دوستم رو هم به وب‌سایت اضافه کردم و دست‌آخر یه صفحه جدا واسه آهنگ‌های رفیقم درست کردم. من این کار رو کاملاً رفاقتی انجام دادم. بعدش دوتا دیگه از دوست‌هام ازم خواستن که سی‌دی‌های اون‌ها رو هم بفروشم. بعد از مدتی، تماس‌هایی از آدم‌های غریبه داشتم که می‌گفتن «دوستم دِیوید می‌گفت که شما می‌تونین سی‌دی‌های من رو تو وب‌سایت‌تون بفروشین». این تماس‌ها و ایمیل‌ها همین‌طوری ادامه داشت و من هم به همه‌شون جواب مثبت می‌دادم.

دوتا از آدم‌های معروف در حوزه موسیقیِ آنلاین من رو تو خبرنامه‌شون معرفی کردن که این خودش باعث شد پنجاه آهنگ‌ساز دیگه به سایت اضافه بشن. ممنون برایان بِیکر و دیوید هوپر به‌خاطر این کارتون.

من داشتم رفاقتی کمک می‌کردم تا دوستام سی‌دی‌هاشون رو بفروشن که…

نویسنده: درک سیورز
مترجم: تیم ترجمه پینگونیو
24,000 تومان
81 صفحه
چاپ اول، 1398
صفحه اصلی
/
کتاب
کسب و کار
هر چی تو می‌خوایEPUBPDF
هیچ‌وقت نخواستم که بقیه شبیهِ من باشن. من آدم عجیب‌و‌غریبی‌ام و ممکنه چیزی که به‌دردِ من می‌خوره، به‌کار بقیه نیاد. حالا چرا شما دارین این کتاب رو می‌خونید؟ چون خیلی‌ها فکر می‌کردن داستان‌ها و تجربه‌های من توی این ده سال، ارزشِ شنیدن رو داره. این کتاب شالودهٔ درس‌هاییه که توی این ۱۰ سال یاد گرفتم و شما می‌تونین اون رو در عرض یه ساعت بخونین. امیدوارم که این ایده‌ها هم توی زندگی و هم توی کسب‌وکار، به‌دردتون بخورن. همین‌طور امیدوارم که با بعضی از اون‌ها موافق نباشین و برام دربارهٔ نوعِ نگاهِ خودتون ایمیل بفرستین؛ چون این همون چیزیه که من دنبالشم، من یه دانشجواَم نه یه استاد.
درباره نویسنده
درک سیورز، موزیسین، تهیه کننده، مجری سیرک، کارآفرین، سخنران TED و نویسنده است. او در سال ۱۹۹۷ موزیسینی موفق بود که از علاقه‌ی خودش یعنی موسیقی، درآمد خوبی داشت. در این سال او تصمیم می‌گیرد که موسیقی خود را به صورت آنلاین هم بفروشد و با خرید یک کتاب در مورد برنامه‌نویسی وب‌سایت‌ها و با تلاش زیاد وب‌سایت خودش را راه می‌اندازد. بعد از چند سال این وب‌سایت تبدیل به بزرگ‌ترین فروشگاه آثار موزیسین‌های مستقل می‌شود. ده سال بعد درک این شرکت را به قیمت ۲۲ میلیون دلار می‌فروشد.
© 2020 Pingonio. All rights reserved.